سانی که توی فقر بزرگ شده بود، هیچوقت انتظار نداشت زندگی بهش روی خوش نشون بده. حتی فکرشم نمیکرد که طلسم کابوس انتخابش کنه و یکی از بیدارشدهها بشه - یه گروه خفن که قدرتهای ماورایی داشتن. یهویی پرت شد داخل یه دنیای جادویی ویران شده و با هیولاهای وحشتناک و بیدارشدههای دیگه رو در رو شد - تو یه نبرد مرگ و زندگی. از همه بدتر، قدرت الهی که بهش داده شده بود یه عیب کوچیک ولی کشنده داشت…